شعری زیبا درباره ظهور

تمام راه ظهور تو با گنه بستم
دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم

كسي به فكر شما نيست راست مي گويم
دعا براي تو بازيست راست مي گويم 

اگرچه شهر براي شما چراغان است 
براي كشتن تو نيزه هم فراوان است 

من از سرودن شعر ظهور مي ترسم 
دوباره بيعت و بعدش عبور مي ترسم 

من از سياهي شب هاي تار مي گويم 
من از خزان شدن اين بهار مي گويم 

درون سينه ما عشق يخ زده آقا 
ت تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا 

كسي كه با تو بماند به جانت آقا نيست 
ب براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست

(سیدامیرحسین میرحسینی-میلادامام زمان(عج)،اراک)


نظرات شما عزیزان:

فاطمه
ساعت9:06---27 بهمن 1394
بسیار عالی بود درپناه آقا امام زمان باشید
پاسخ:ممنون


نگان
ساعت18:27---12 بهمن 1394
يا رب زغمش تا چند اشکم ز بصر آيد

بنشسته سر راهش ، شايد ز سفر آيد

تا چند بنالم زار شب تا سحر از هجرش

كوكب شِمُرم هر شب ، شايد كه سحر آيد

هر دم كه رخش بينم خواهم دگرش ديدن

بازش نگرم شايد يك بار دگر آيد

از ديده نهان اما اندر دل من جايش

او را طلبم هر شب شايد كه ز در آيد

با كس نتوانم گفت من راز درون خویش

كز درد غم هجرش دل را چه به سر آيد

مي سوزم و مي سازم از درد فراق اما

تير غم او بر دل افزون ز شمَر آيد

"حيران" به فغان تا کی با محنت و غم همدم

یارب نظری کان شاه از پرده بدر آید


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : یک شنبه 11 بهمن 1394برچسب:شعر,تصویر, | 20:29 | نویسنده : نرگس پیرزاده مقدم |